اشک: مایعی گرم و حاوی املاح که از گوشه چشم برخی زن ها جاری شده ، روی گونه می غلطد و به دامن افکنده می شود تا مرد تسلیم شود سرشک ، نام چند تن از پادشاهان اشکانی !
*********
اشکانیان: جماعتی از قشرآسیب پذیر آویزان که همیشه با دیدن فیلم هندی یا قیمت سیب زمینی و تخم مرغ گریه سر می دهند.
**********
اشک تمساح: اشکی که برخی زن ها هنگام خاکسپاری شوهر بر مراز وی می ریزند!
**********
اشک شوق : اشکی که بعضی مردها هنگام خرید طلا در روز زن در طلا فروشی میریزند.
*********
اشکان: آن که اشکش دم مشکش باشد. آن که چشمانش اشک بیاورد .از اسامی آقایان!
*********
اشکبوس: عاشقی که بر قطره اشک معشوق بوسه می زند! همچنین نام پهلوان پنبه چینی در سپاه افراسیاب که به واسطه رستم ریق رحمت را تا ته سرکشید و از شاهنامه بیرون رفت!
***********
اشکلک: نوعی از شکنجه ، که هر گاه شخصی چوب لای چرخ کسی بگذارد، چوب را از لای چرخ برداشته و لای انگشتان وی می گذارند تا از درد بی تاب شود و اشک بریزد و به جرم خود اقرار کند.
*************
اشکنه : غذای غیر لذیذ قشر آسیب پذیر، که چون معمولا با پیلز می خورند، هنگام تناول اشک می ریزند.
*************
اشک آور: پیاز ، فیلم هندی، نمایش تراژدی، قیمت سیب زمینی!
*************
گاز اشک آور: گاز محکمی که سگ هار یا طلب کار از آدم بگیرد . گاز ضد اغتشاش !
***************
اشکریز : آن که قطرات اشکش کوچک باشد، یا آن که زیاد اشک بریزد ، قطره چکان!
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.